دیده دوست از [دیدن] عیب های محبوب، نابیناو گوشش از [شنیدن] زشتیِ نقص هایش ناشنواست . [امام علی علیه السلام]

اشک دشمن

اشک دشمن بر مصیبت امام حسین (علیه السلام)                             

عظمت وسوزش مصیبت امام حسین(ع)به حدی بودکه آن دشمنان قسی القلب را که تا قتل فرزند پیامبر(ص)حاضرشده بودند،به گریه واداشت تا آنجا که درباره سخن حضرت زینب(س)گفته اند:أبکت والله کل عدو وصدیق...یعنی:دوست ودشمن رابه گریه واداشت.

گریه لشکرعمرسعد

هنگامی که سیدالشهدا(ع)به برادر فرمود:«مقداری آب برای بچه ها بیاور»حضرت عباس(ع)لشکررا موعظه ونصیحت فرمود.بنا برنقلی با صدای بلندفرمود:ای عمرسعد!این حسین فرزند رسول خداست که با اصحاب واهل بیت او می جنگید واینهاعیال واولاد اوهستند که تشنه اند. به آنهاآب دهید که قلب هایشان ازتشنگی آتش گرفته وآن حضرت می فرمایند:مرا رها کنید به روم یاهند بروم وحجازوعراق رابرای شمابگذارم.کلام آن بزرگواردردل بعضی ازآنها اثرکرد وگریه کردند،اما شمرملعون باصدای بلند فریاد زد:ای پسر ابو تراب،اگر تمام روی زمین آب باشد قطره ای ازآن به شما نمی دهم تا دربیعت یزید داخل شوید.

گریه عمرسعد

هنگامی که تیرها ازهرطرف به سوی اباعبدالله (ع)رهاشده بود،بدن مبارکش مانند گلی شد که اطراف آن را خارها احاطه کرده باشند.حضرت ازجنگ باآنها بازایستاد ولشکرآماده بودند تاجسارت های دیگربه بدن شریف آن حضرت نمایند.خواهرش زینب کبری(س)که موقعیت برادرراچنین دید از خیمه بیرون آمد وبه عمرسعد فرمود:وای برتوای عمر،آیا اباعبدالله رامی کشند وتونگاه می کنی؟!عمرپاسخی به آن مخدره نداد،وصورت خود راازآن بانوبرگردانیدواشک برصورت وریش نجسش جاری شد.این سخن زینب کبری(س)هردوست ودشمنی رابه گریه وا داشت.

گریه دسته جمعی دشمن

هنگامی که عمه سادات (س)بربرادرش حجت خدا حسین بن علی(ع)ناله وندبه وشیون می نمود وجد خود رامخاطب قرارداده بود،دوست ودشمن گریستند.

گریه یکی ازغارت کنندگان خیمه ها

فاطمه دختر امام حسین(ع)می گوید:من کودکی بودم ودوخلخال طلادرپایم بود.نامردی خلخالها راازپای من بیرون نمود وگریست!گفتم:ای دشمن خدا،پس چراگریه می کنی؟گفت:چگونه نگریم که طلاهای دختر رسول خدا(ص)راغارت می کنم!گفتم:اگر می دانی من دخترپیامبرم چراغارت می کنی؟گفت: می ترسم دیگری بیاید وغارت کند.

گریه اهل کوفه ازسخنان حضرت زینب(س)

زینب کبری(س)اشاره به جمیت فرمود که ساکت باشید.همه ساکت شدندوآنحضرت ایراد سخن نمودند تاآنجا که فرمودند:«ای مردم کوفه،ای اهل حیله ونیرنگ،آیا گریه می کنید؟اشکتان نخشکد.بسیاربگریید وکم بخندید.می دانید چه کردید؟چه مصیبتی واردکرده اید؟چه جگری از رسول خدا (ص)سوزانده اید»؟صداهابه گریه بلندشد تااینکه حضرت سجاد(ع)به عمه فرمود:دیگرادامه ندهند.

گریه اهل کوفه از سخنان حضرت زین العابدین(ع)

امام زین العابدین(ع)هنگام ورود به کوفه فرمود:به خاطرماگریه و زاری می کنید؟!پس چه کسی ماراکشت؟!

گریه اهل کوفه ازسخنان زین العابدین(ع)

حضرت زین العابدین(ع)درسخنان خودفرمودند:«مرامی شناسید؟ من علی بن حسین بن علی(ع)هستم.من پسرکسی هستم که کنار نهرفرات سرش بریده شد.پسرکسی که با قتل صبراو راکشتند.»مردم می گریستند و می گفتند:هلاک شدیم.

گریه اهل کوفه از سخنان حضرت ام کلثوم(س)

هنگامی که حضرت ام کلثوم(س)با گریه فرمود:ای اهل کوفه ،وای برشما !چرا به برادرم حسین(ع)این چنین جسارت کردید و اوراکشتید.اموال اوراغارت کردید وخانواده اورااسیرنمودید؟مرگ برشما باد.می دانید چه خونهایی راریخته اید؟چه بانوانی رااسیرکرده اید؟چه اموالی رابه غارت بردید؟بعد اشعاری را قرائت کردند.

دراین هنگام مردم کوفه صدا به ضجه وگریه ونوحه وزاری بلندنمودند.زنهاموهاپریشان کردندوخاک برسرهاریختند وصورتها راخراشیدند وبه صورتها زدندوگفتند:وای بر ما!آن روزمرد وزن گریه می کردندوچنان گریه ای ازچنان جمعیتی تاآن روزدیده نشده بود.

گریه اهل شام بر آن حضرت

هنگامی که در مسجد اموی شام،حضرت زین العابدین(ع)بالای منبررفتند و یزید و رؤسای بنی امیه درمجلس بودند،بعدازحمد وثنای الهی و درود برساحت مقدس نبوی وذکر فضائل ومناقب جدش علی بن ابی طالب(ع)مصائب کربلا و آنچه برآنان گذشت رابیان فرمودند:«انا ابن المجزوز الرأس من القفا»،من پسرکسی هستم که سرش را ازپشت جداکردند.صدای گریه مردم بلند شد وآنچنان مردم شیون می زدند که یزید برخود ترسید و به مؤذن اشاره کرد که اذان بگوید.

هنگامی که مؤذن به«اشهد أن محمداًرسول الله »رسید،امام سجاد (ع)فرمود:آیا دربین شما کسی هست که پدروجدش رسول خدا(ص) باشد؟

بازصدای گریه ی مردم بلند شد....

گریه خاندان یزید برآن حضرت

بعد از ماجرای خرابه شام، یزید لعین دستور داد سر مبارک سید الشهدا(ع)راآویزان کنند،واهل بیت را داخل کاخ نمایند.هنگامی که آن مخدرات راداخل کاخ نمودند،آل معاویه وآل ابوسفیان همه به استقبال آمدندوصدای گریه وزاری آنان فضای کاخ راپرنموده بود.

لباسهای فاخر وزیورآلات راازخود دورکردند ولباس حزن پوشیدند وسه روزاقامه ماتم وعزا برآن حضرت نمودند.در روایتی هفت روزبا لباس مشکی عزاداری کردند.

این هنگام هند دختر عبدالله بن عامر بن کریزهمسر یزید که در قدیم الایام درخدمت سیدالشهدا(ع )بوده صدا به گریه بلند نموده ونزد یزید رفت وگفت:«ای یزید سر پسر دختر رسول خدا را جلوی خانه من آویزان نموده ای»؟!                                                                               

یزید چادری بر او پوشاند و گفت:ای هند،ناله کن بر حسین بن علی،گریه کن بر پسر دختر رسول خدا ،همانا ابن زیاد – که خدا اورا بکشد ولعنت کند- تعجیل نمود واو بود که حسین بن علی را کشت .زنها رفتند و چندین روز برآن حضرت عزاداری نمودند.

بحارالانوار،ج45/ مقتل مقرم،ص334/ تاریخ طبری،ج5 ،ص452 /امالی صدوق،ص 140/معالی السبطین،ج2 ،ص86

                       اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک

                   اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله

                                                       اللهم العنهم جمیعا                                         

                                

                                          

 



کلمات کلیدی :

[ نظر:() ]
ن : عاشق روح الله
ت : 88/11/18:: 2:9 عصر

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.