• وبلاگ : عاشق روح الله
  • يادداشت : بدون شرح!!!!!!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.
    ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
    از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
    مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.
    دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
    التماس دعاي فرج
    با عرض سلام و خسته نباشين
    وب جالي دارين ممنونم که به وب خودتون آسمون آبي چهاربرج سر بزنين.
     

    وبلاگ آسمون آبي چهاربرج

     

    سلام دوست عزيز
    وبلاگتونو ديدم
    خوشحال ميشيم به سايت ما هم سر بزنيد
    منتظرتون هستيم
    www.cabletray.ir